نهضت آزادی بخش اسلام(1)

ساخت وبلاگ

در دعوت هایی که به مرام ها و مسلک ها و عقیده ها صورت می گیرد، آنچه که اهمیت بسیاری دارد این است که با چه و از کجا شروع شوند، به عبارت دیگر باید حسن ابتدا داشته باشند. یک ملاک برای حسن ابتدا این است که اولین جمله ای که دعوت کننده ابراز می دارد و به گوش مردم می رساند، نمایندة اجمالی از مجموع تعلیمات او باشد. دیگر اینکه ساده و مفهوم باشد، رسا و بلیغ باشد و اصولی و اساسی باشد.

نقطة شروع دین اسلام آن جمله ای است که در ابتدا بر پیامبر(ص) نازل شد: «أیها الناس! قولوا لا إله الا الله تفلحوا» یعنی معبودی جز خدا نیست.

این دعوت مرکب است از آزادی و بندگی.

اسلام از نفی شروع می کند و به اثبات می رسد.«لا إله» سلب است و «الا الله» ایجاب. هم نه هم بلی؛ آزادی و بندگی.

آزادی از غیر خدا و بندگی ذات حق، آن یگانه بندگی در میان بندگی های دنیا که با هیچ آزادی منافات ندارد؛ بندگی ای که عین آزادی است.

_ بشر نمی تواند آزاد مطلق باشد و محکوم هیچ قدرت و حکومتی نباشدو چه حکومت جسمانی و چه حکومت روحی.

حکومت جسمانی یعنی آنچه بدن به آنها نیاز دارد مانند آب، هوا، نان و ...

حکومت روحی یعنی انسان موجودی است که هر کاری که می کند تحت تأثیر یک انگیزه، خارج از وجود خودش است.

تنها عامل معنوی و روحی که اگر بر وجود انسان حکومت کند، حکومت او عین آزادی است و آن حکومت دیگر برای او بردگی و اسارت و محکومیت و ذلت و سرافکندگی نیست، خداست.

_از جمله شعارهای اسلام دربارة آزادی:

_ پیغمبر(ص) فرمودند هرگز ملتی به مقام قداست و پاکی و بزرگی نمی رسد مگر آنکه آن ملت به این حال دربیاید که ضعیف در مقابل قوی آزاد باشد.

_ اسلام تنها به شعار آزادی و آزادی خواهی قناعت نکرد، بلکه مبانی آزادی را نیز تأمین کرد. اولین مبنای آزادی خداشناسی و بندگی خداست. عامل دوم شناسایی انسان به خود انسان است.

اسلام که آمد، نه تنها برای این آمد که خدا را به بشر بشناساند، بلکهبرای این آمد که بشر را به خودش بشناساند، چرا که بشر اگر خودش را نشناسد خدا را نمی شناسد، خدا را نمی شناسد و نمی تواند خدا را پرستش کند.

_نمونه های آزادخواهی و آزاد مردی در اسلام

عده ای بودند که از بیعت با حضرت علی (ع) سرباز زدند و حاضر به بیعت نشدند، اما آن حضرت نه مزاحم آنها شد و نه سهمیة آنان را از بیت المال قطع کرد، بلکه حتی امنیت جانی و مالی آنها را نیز تأمین کرد.

یا در ارتباط با خوارج، تا وقتی که مزاحم دیگران نمی شدند و فقط عقیدة خودشان را تبلیغ می کردند، با آنها کاری نداشت اما از آن زمانی مه مزاحم دیگران شدند و اسباب زحمت ایجاد کردند، به سراغ آنها رفته و با آنها مبارزه کرد.

اسلام چنین دینی است که افرادی مانند علی(ع) تربیت کرد.

از جمله عوامل تأمین آزادی این است که انسان را به خودش بشناسانند، ارزش انسان را بالا ببرند. یکی از علل ناکامی های امروز همین است که ارزش انسان، از آنچه که هست پایین تر آمده و همین نشانه و دلیل بدبختی انسان هاست.

 

_ عوامل سلب کنندة آزادی

آزادی افراد از سه ناحیه سلب می شود. اول افراد سلب کننده، دوم افراد سلب شده از آنها (به این خاطر که در آنها خصوصیتی یا وضعیتی وجود داشته است که سبب می شود آزادی آنها گرفته شود.)، سوم نظامات و تشکیلات اجتماعی و وضع و اجرای قوانین اجتماعی.

افرادی که آزادی دیگران را سلب می کنندبه دو دلیل است: یکی حس سود جویی و منفعت پرستی است و دیگری قدرت.

عامل مربوط به افراد آزادی سلب شده نیز دو بخش است: یکی حالت رخوت و سستی و بی تفاوتی که در عامه مردم پیدا می شود کع احقاق حقوق را یک امر مقدس و محترم نمی شمارند، و دوم ضعف. وقتی افراد ضعیف هستند و قدرت ندارند مسلما نمی توانند آزادی خود را به دست آورند.

قوانین اجتماعی و تشکیلات اجتماعی ممکن است به گونه ای باشد که افراد اجتماع نتوانند آزادی خودشان را تامین کنند.

_ روش بازدارندة اسلام

اسلام از یک سو می گوید باید قدرت سلب کنندگان آزادی را محدود کرد و البته با تعلیم و تربیت و تربیت روح کاری کرد که خودشان مقابل سودجویی و سودطلبی خود را بگیرند.

از سوی دیگر به همان درجه که ظالم را دشمن می دارد، زبون را و آدمی را که در مقابل ظلم با اینکه قدرت دارد، تسلیم است، دشمن می دارد.

 

اسلام نه تنها شعار آزادی سرمی دهد، بلکه با عوامل زبونی و ضعف مبارزه کرده و در مقابل، عوامل آزادی و قدرت را تقویت کرده است.

تا بی نهایت...
ما را در سایت تا بی نهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabinahaayata بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 17:38